کسی که شور و غوغای بیهوده کند. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). هنگامه ساز و غوغایی و زبان دراز و بدزبان و فتنه جو. (ناظم الاطباء) : سر سختی و شلاق خورد کله دراز چون میخ برون خیمه جای تو خوش است. یحیی شیرازی (از آنندراج)
کسی که شور و غوغای بیهوده کند. (آنندراج) (فرهنگ فارسی معین). هنگامه ساز و غوغایی و زبان دراز و بدزبان و فتنه جو. (ناظم الاطباء) : سر سختی و شلاق خورد کله دراز چون میخ برون خیمه جای تو خوش است. یحیی شیرازی (از آنندراج)
کوهی است. زیدالخیل در وصف ناقۀ خود گوید: غدت من رحیخ ثم راحت عشیه بحبران ارقال العتیق المجفر فقد غادرت للطیر لیله خمسها جواراً برمل النغل لما یسعر. و نیز راعی گوید: کانها ناشط حم مدامعه من وحش حبران بین النقع والظفر. (معجم البلدان ج 3 ص 208)
کوهی است. زیدالخیل در وصف ناقۀ خود گوید: غدت من رحیخ ثم راحت عشیه بحبران ارقال العتیق المجفر فقد غادرت للطیر لیله خمسها جواراً برمل النغل لما یسعر. و نیز راعی گوید: کانها ناشط حم مدامعه من وحش حبران بین النقع والظفر. (معجم البلدان ج 3 ص 208)
کوهی است هذیل را. (معجم البلدان) (دائره المعارف بستانی) ، دستۀ زبانهائی که در ارام بدان تکلم میکردندو آن از شعب السنۀ سامیه است و به دو لهجه تقسیم میشود: کلدانی (لهجۀ شرقی) و سریانی (لهجۀ غربی)
کوهی است هذیل را. (معجم البلدان) (دائره المعارف بستانی) ، دستۀ زبانهائی که در ارام بدان تکلم میکردندو آن از شعب السنۀ سامیه است و به دو لهجه تقسیم میشود: کلدانی (لهجۀ شرقی) و سریانی (لهجۀ غربی)
جائی است در نجد، و گویند کوهی است در جدیله و آن منزلی است برای حاجیان بصره. نصر گوید: گمان میرود که مشدد باشد و در شعر به تخفیف آمده است. (معجم البلدان)
جائی است در نجد، و گویند کوهی است در جدیله و آن منزلی است برای حاجیان بصره. نصر گوید: گمان میرود که مشدد باشد و در شعر به تخفیف آمده است. (معجم البلدان)
کوهی شامی مدینه. (منتهی الارب) (آنندراج). کوهی در نزدیکی مدینه است. ابن هشام در بیان جنگ پیغمبر اسلام با بنی لحیان گوید: پیغمبر اسلام از مدینه بیرون شد و از کوه غراب که در ناحیه ای از مدینه قرار دارد گذشته و مقصد وی شام بود، و معن بن اوس المزنی همین ناحیه را قصد کرده است چه آن از منازل مزینه است: تأبد لا ٔی ٌ منهم فعقائده فذو سلم انشا جه فسواعده فمندفع الغلان من جنب منشد فنعف الغراب خطبه فأساوده. (از معجم البلدان)
کوهی شامی مدینه. (منتهی الارب) (آنندراج). کوهی در نزدیکی مدینه است. ابن هشام در بیان جنگ پیغمبر اسلام با بنی لحیان گوید: پیغمبر اسلام از مدینه بیرون شد و از کوه غراب که در ناحیه ای از مدینه قرار دارد گذشته و مقصد وی شام بود، و معن بن اوس المزنی همین ناحیه را قصد کرده است چه آن از منازل مزینه است: تأبد لاَ ْٔی ٌ منهم فعقائده فذو سلم انشا جه فسواعده فمندفع الغلان من جنب منشد فنعف الغراب خطبه فأساوده. (از معجم البلدان)
کوهی است. (منتهی الارب). کوه مرتفع شامخی است در طرف پایین عسفان که مسکن قرود است. در اینجا عقبه ای است که راه مسافر عسفان به ناحیۀ حجاز است و آن را خریطه گویند. (از معجم البلدان)
کوهی است. (منتهی الارب). کوه مرتفع شامخی است در طرف پایین عسفان که مسکن قرود است. در اینجا عقبه ای است که راه مسافر عسفان به ناحیۀ حجاز است و آن را خریطه گویند. (از معجم البلدان)